بررسی غرور وتکبر در مثنوی مولانا و دیوان حافظ |
کد مقاله : 1205-CPLLR |
نویسندگان |
افروز خدابنده لو *، محمد کریمی ندارم |
چکیده مقاله |
پرهیزازصفات نکوهیده ومتصف شدن به فضایل اخلاقی مقوله ای است که در گزارههای دینی و متون اخلاقی مطرح شده است. عرفان اسلامی نیز در این مقوله به تأسی از دین اسلام به پرهیز ازصفات مذموم پرداخته است .یکی ازصفاتی که آلوده شدن بدان زمینه هلاکت انسان را سبب میشود ، صفت غرور وتکبر است. این صفت با مفاهیم دیگری نظیر فخر، تکبر،خودبرتربینی، عجب، خودبینی و ...همپوشانی پیدا میکند. مولوی وحافظ که ازسیراب شدگان چشمه وحی هستند وبر اصول اخلاقی و مضامین عرفان اسلامی اشراف دارند در سرودههایشان بر این صفت نکوهیده تاخته وافراد را به شدت ازآن پرهیز داشتهاند. در نگاه آنان غروروتکبر یکی ازموانع سلوک بوده وغرض اصلی سلوک زائل کردن این صفات ناپسند در وجود رونده راه است. این مقاله برآن است به روشی توصیفی و با تکیه برمثتوی مولانا و دیوان حافظ دیدگاه های مطرح شده درباب علل پیدایش تکبر واسباب و آثار آن را ازمنظر مولانا وحافظ بررسی نماید. طبق نتایج حاصله هر دو شاعر بزرگ وجود این صفت را در نفس انسان مذموم دانسته و خواستار زائل کردن این رذیله اخلاقی بودهاند. ازنظر آنها اسباب تکبر و غرور عبارتند از علم ودانش، زهد وعبادت، حسن و زیبایی. سلطنت وقدرت و پول و ثروت. گمراهی متکبران ،کفرانی و ناشکری، مقهور ومغضوب شدن بنده ازدرگاه الهی، هلاکت انسانها، تشویش و اضطراب روحی افرادازآثار آن است. راه درمان آن منوط به با آراسته شدن به صفت تواضع، استغفار، توکل، توبه، معرفت ومحبت حق، ذکر ناخوشیهای دنیا و ریاضت است. |
کلیدواژه ها |
مولانا، حافظ، عجب، غرور، تکبر |
وضعیت: پذیرفته شده |