کارکرد تخیل ریشه در آثار فرخزاد و سپهری بر مبنای آرای گاستون باشلار
کد مقاله : 1197-CPLLR
نویسندگان
شکیلا نجاری *
دانشگاه گیلان
چکیده مقاله
این مقاله با رویکردی پدیدارشناسانه و با تکیه بر نظریات گاستون باشلار در کتاب «خاک و رویاپردازی آرمیدن» به واکاوی نمادهای بنیادین ریشه و درخت در اشعار برجسته‌ی فروغ فرخزاد و سهراب سپهری می‌پردازد. باشلار، شاعرِ معرفت‌شناس، در کتاب مذکور بر اهمیت درونبودگی پدیده‌ها و نقش محوری قوه‌ی تخیل در ادراک ما از جهان تأکید می‌ورزد. از منظر او ریشه نه صرفاً ساختاری بیولوژیکی بلکه ایماژی قدرتمند است که با مفاهیم عمیقی چون آرمیدن، سکوت، انزوا، ابدیت گره خورده است. در مقابل، درخت به عنوان نمادی از بالندگی، پویایی، قدرت تلفیق زمین و آسمان و میل به جاودانگی در اشعار این دو شاعر نمود می‌یابد. تحلیل تطبیقی اشعار فروغ فرخزاد و سهراب سپهری نشان می‌دهد که هر یک از این شاعران با تکیه بر تجربه‌های زیسته و نگرش‌های فردی از این تصاویر زمینی برای بیان مضامینی همچون چرخه‌ی بی‌پایان حیات و مرگ، مقاومت در برابر زوال، آینه‌گونگی جهان درون و بیرون خاک و ارتباط با سرچشمه‌ی هستی بهره جسته‌اند. این پژوهش با بررسی دقیق این نمادها در بستر اندیشه‌های باشلار تلاش دارد تا لایه‌های پنهان معنایی و ارتباطات عمیق‌تری را در جهان شعری این دو شاعر برجسته‌ی معاصر آشکار سازد و درکی نو از کارکرد این ایماژهای کهن در شعر فارسی ارائه دهد.
کلیدواژه ها
عنصر خاک، ریشه، گاستون باشلار، فروغ فرخزاد، سهراب سپهری.
وضعیت: پذیرفته شده