بررسی الگوهای تدبیر و سامانبخشی امور در قصههای عامیانۀ لکی مطالعۀ موردی: قصههای «ملک خورشید»، «ملک جمشید»، «شهر خاموشان»، «ملک محمد»، «بابافیروز» و «گل |
کد مقاله : 1168-CPLLR |
نویسندگان |
علی نوری * استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه لرستان |
چکیده مقاله |
گذشته از مشابهتهای فرمی و ساختاری و مشترکات روساختی در قصههای مختلف عامیانه، گاه طرح مفهومی و پیشنهادهای فرهنگی-اجتماعیِ کم و بیش مشابهی در برخی از آنها دیده میشود که مقایسۀ آنها از این نظر، گرهگشا و سودمند است. اهمیت موضوع، بویژه در این نکته نهفته است که بدانیم قصههای عامیانه، بهرغم ظاهر ساده و عاری از پیچیدگیهای فنی داستانهای نوین، حاوی ژرفساختی پرمایه و بهرهور از راهکارها و پیشنهادهای خردورزانه برای پیشبرد امور و گشایش گرههای فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، اخلاقی و حتی فکری هستند و پیشینیان در قالب این گونه حکایات و تمثیلها ظریفترین مسائل مربوط به ساماندهی و تدبیر امور را به شیوهای غیر مستقیم و هنرمندانه تبیین و گوشزد کردهاند. در این مقاله، شش قصۀ عامیانه از حیث طرح معنایی و پیشنهادهای مشترک و مشابه در ارائۀ الگوی مدیریت اجتماعی و تدبیر و ساماندهی امور جامعه، مقایسه و تحلیل شده است. مسألۀ اصلی این تحقیق آن است که اولاً در این شش قصه، چه دستورالعملهایی برای سامانبخشی به امور ارائه شده است؛ ثانیاً این پیشنهادها و دستورالعملها چگونه و در قالب چه نشانههایی در این قصهها تعبیه شدهاند. مهمترین دستاورد پژوهش حاضر آن است که در این قصهها، پیشنهادهایی چون تغییر الگوها، ساختارهای معیوب، جامد اجتماعی و درافکندن طرح تازه، توجه به طبیعت امورو روش عقلی در ایجاد تغییرات و تحولات اجتماعی، فرهنگی، جسارت و شجاعت و نیز دقت و سرعت بهخرج دادن در اجرای عملی این تحولات ارائه شده است و این پیشنهادها عمدتاً در چارچوب بخش(اپیزود)های کم و بیش مشابهی در بطن قصهها گنجانده شدهاست. |
کلیدواژه ها |
سامانبخشی، قصههای عامیانه، ملکمحمد، ملکجمشید، ملکخورشید، گل چهچهه، شهر خاموشان، بابافیروز. |
وضعیت: پذیرفته شده برای ارائه شفاهی |