مقایسۀ اندیشه‌‌های سنایی و ناصر خسرو دربارۀ روزگار
کد مقاله : 1082-CPLLR
نویسندگان
مهدی ملک ثابت1، سیداحمد رفعت *2
1گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشکده زبان و ادبیات، دانشگاه یزد.
2گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشکده زبان و ادبیات، دانشگاه یزد
چکیده مقاله
تحقیق حاضر چگونگی دیدگاه سنایی و ناصر خسرو را دربارۀ روزگار بررسی کرده‌است. باور به اینکه روزگار به عنوان نیروی تأثیرگذار در زندگی انسان‌ها حضور دارد، سراسر شعر فارسی را از گذشته‌ها تا امروز احاطه کرده-است و تقریباً تمام شاعران، کم و بیش از نقش روزگار در کامیابی‌ها و ناکامی‌های زندگی شان حکایت و شکایت کرده‌اند. بنابراین، بررسی دیدگاه شاعران دربارۀ روزگار یکی از راه‌های درک اندیشه‌های آنان به شمار می‌رود‌ و به همین دلیل، عده‌ای از پژوهشگران بر آن شده‌اند تا این موضوع را در شعرهای برخی از شاعران کلاسیک و معاصر بررسی کنند. این تحقیق با روش توصیفی_تحلیلی انجام شده‌است و شعرهای مرتبط با روزگار سنایی و ناصر خسرو مورد بررسی، تحلیل و مقایسه قرار گرفته‌اند. یافته‌های تحقیق نشان می‌دهد که این دو شاعر و حکیم، روزگار را به عنوان نیرویی مداخله‌گر در چهرۀ موجود جفاکار می‌بینند که ویژگی‌های اصلی آن را بی-وفایی و وعده‌خلافی، زوال و ناپایداری، حیوان‌نمایی، سفلگی و سفله‌پروری، دشمنی با خردمندان، بدمادری، مکاری و حیله‌گری شکل می‌دهد. همچنان هردو شاعر ابزارهایی چون دانش، دین، صبر و طاعت را برای پایداری در برابر جفاهای روزگار پیشنهاد می‌کنند. تفاوت اساسی میان اندیشه‌های آنان، یکی این است که ناصر خسرو بیشتر از سنایی به روزگار پرداخته و دوم اینکه سنایی برخلاف ناصر خسرو از لطف روزگار نیز در حق ممدوح و معشوق خود یاد کرده‌است.
کلیدواژه ها
سنایی، ناصر خسرو، روزگار، دهر، فلک، چرخ، زمانه.
وضعیت: پذیرفته شده