سنجش کارآمدی نظریۀ رابین لیکاف در باب جنسیت و زبان (با استناد به چهار مجموعۀ داستان ایرانی و سوری)
کد مقاله : 1069-CPLLR-FULL
نویسندگان
وئام العلی *
گروه زبان و ادبیات فارسی دانشکده ادبیات علوم انسانی دانشگاه شهید بهشتی تهران ایران
چکیده مقاله
رابین لیکاف، یکی از مهمترین چهره‌های شناخته‌شده در حوزه مطالعات زبانشناسی و تأثیر جنسیت بر اسلوب نگارش نویسندگان است که با انتشار کتاب «زبان و جایگاه زن» در سال 1975 بر الگوهای متفاوت زبانی؛ اعم از گفتار و نوشتار مردان و زنان تأکید کرد. این پژوهش، با در نظر داشتن مبانی نظریِ تأثیر جنسیّت در هنجارهای نوشتاری مردان و زنان در ژانر داستان انجام گرفته و نمونه‌هایی از داستان‌های چهار نویسندۀ زن و مرد ایرانی و سوری (زویا پیرزاد، مصطفی مستور، هانی راهب، هیفا بیطار) استخراج شده است. در این پژوهش، تفاوت‌های زبانی نویسندگان مرد و زن در سطح واژگانی با روش توصیفی و تحلیلی بررسی شده‌است. دلیلِ انتخاب این نویسندگان، واقع‌گرا بودن آثار داستانی آنهاست. نتایج به دست آمده نشان می‌دهد الگوهای متفاوت زبانی زنان و مردان که لیکاف بدان تأکید می‌کرد با سبک یا هنجارهای بیانی در نوشتار نویسندگان منتخب چندان همخوانی ندارد. بنابراین، نظریۀ لیکاف جهانشمول نیست و علمی‌تر آن است که در مطالعۀ الگوهای زبانی و بیانی زنان و مردان، به تفاوت‌های فرهنگی، اجتماعی و حتّی فردی هر نویسنده نیز باید توجّه کرد. نویسندگان زنِ منتخب؛ یعنی پیرزاد و بیطار در کاربرد عناصر زبانی، مشابه عمل نکرده‌اند و نویسندگان مرد (مستور، الراهب) نیز شباهت‌هایی محدود در کاربرد عناصر زبانی با یکدیگر داشته‌اند. میزان مطابقت آرای لیکاف با داستان‌های فارسی بیشتر از داستان‌های عربی است و این می‌تواند به دلیل استفاده از گونۀ زبانی ارتباطی در داستان‌های ایرانی و زبان رسمی (فصیح) در داستان‌های عربی بوده باشد.
کلیدواژه ها
زبان و جنسیت، لیکاف، داستان‌های معاصر فارسی و سوری، سطح واژگانی
وضعیت: پذیرفته شده برای ارائه شفاهی