رویکردهای نوآورانه در بازآفرینی داستان‌های کهن فارسی برای فکرپروری کودکان و نوجوانان
کد مقاله : 1051-CPLLR-FULL
نویسندگان
الناز معتمدی *1، روح الله کریمی2
1دانشجوی دکترای ادبیات عرفانی دانشگاه بین المللی امام خمینی
2عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
چکیده مقاله
برنامۀ فلسفه برای کودکان از سال‌های نخستین حیات خود در دهۀ 1970، همواره از داستان به‌عنوان محرک اصلی گفت‌و‌گو در کلاس استفاده کرده است. هنگامی‌که این رویکرد آموزشی، شکل فراگیرتری در جهان گرفت، بحث استفاده از متون داستانی مختلف هم داغ‌تر شد. امروز مسلم است که از هر داستانی با ساختار غیرمنطبق با این رویکرد نمی‌شود استفاده کرد. یکی از غنی‌ترین منابع ما در این حوزه، حکایات کهنی است که در ادب فارسی فراوان یافت می‌شود. در این مقاله با استفاده از منابع کتابخانه‌ای و با روش پژوهش توصیفی ‌ـ ‌تحلیلی، ضمن مروری بر شاخصه‌های اصلی داستان‌های مناسب کلاس فکرپروری، استفاده‌های مرسوم از ادبیات کهن به شیوۀ بازنویسی نقد شده است. در بازنویسی معمول آثار ادبیات کهن، به دلیل حفظ ساختار ظاهری و محتوایی، ماهیتِ غالباً تعلیمی-تلقینی اثر حفظ شده است که این خود سبب تعامل برقرار نکردنِ فعال ذهنی کودک و عدم تحقق کامل اهداف والای پرورش تفکر خواهد شد. در این راستا، با استناد به مبانی نظری فکرپروری و یادگیری شناختی، سه الگوی نوآورانه برای بازآفرینی، به‌ویژه با تمرکز بر ظرفیت‌های مثنوی معنوی، معرفی و تشریح می‌شود. در نهایت این مقاله استدلال می‌کند که برای نیل به اهداف فکرپروری در نسل جوان، اتخاذ رویکرد بازآفرینی با بهره‌گیری از الگوهای پیشنهادی، به‌مراتب اثربخش‌تر و سازگارتر با اصول یادگیری شناختی و نظریه‌های رشد تفکر خواهد بود. پیش‌شرط گذر از بازنویسی به بازآفرینی، عبور از نگاه ضیق به داستان‌های سبک مورد نظر بنیانگذاران برنامۀ فلسفه برای کودکان به‌عنوان تنها محرک موقعیت‌محور مناسب جهت آغاز یک گفت‌وگوی فلسفی با کودکان است.
کلیدواژه ها
بازآفرینی، بازنویسی، ادبیات کودک و نوجوان، مثنوی معنوی، فکرپروری، فلسفه برای کودکان
وضعیت: پذیرفته شده برای ارائه شفاهی